audio
audioduration (s) 0.81
24.9
| sentence
stringlengths 2
2.72M
|
|---|---|
ارزش آن چقدر است؟
|
|
جویی نخور ! خیلی داغه
|
|
آخرین خبرها
|
|
مرزبانی کردن
|
|
آیا باید برای بارم اضافه پرداخت کنم؟
|
|
!آهان ، درسته. تو بودی
|
|
این یه چیز احساسی هست
|
|
انتهای عصبها به چند شاخه تقسیم میشود.
|
|
ساندویچ دارید؟
|
|
من فکر کنم صدایی شنیدم
|
|
تسلط او بر احساسات خود...
|
|
بنابراین واقعا بستگی دارد
|
|
برای نجات یک کودک کور جان خود را به خطر انداخت.
|
|
گفتن بهش رسیدگی می کنن
|
|
حسین پس از فوت پدرش مرد دیگری شده است.
|
|
اونم بستنی مغر پسته ای می خورد
|
|
جهاد سازندگی
|
|
آنها ساعتی مزد میگیرند.
|
|
اگه خیر داشت اسمشو میذاشتن خیرالله
|
|
آیا قیمت شامل بیمه است؟
|
|
این مقاله حتی محل این اتفاق را در ایالت مریلند معرفی کرده بود، پادگان دیتریک
|
|
امیدوارم این اطلاعات برای شما مفید باشد.
|
|
من چیزی ساخته شده از پنبه می خواهم.
|
|
!نه ، مال تو رو نخوندم
|
|
خشکسالی کلک کشاورزان بسیاری را کند.
|
|
نه. منظورم اینه که وقتی که ساکته چه کاریه خودمونه بندازیم زحمت؟
|
|
اجازه دارم از تختخواب بیرون بیایم؟
|
|
استیک تان چطور باشد؟
|
|
آیندهی روشن این مرد جوان
|
|
می ترسم نتوانم بیشتر بمانم.
|
|
چون دیگه میرفتم خوزستان دیدن دوباره محسن یکم سخت می شد
|
|
اینجا رو کلا بهش بفروشین
|
|
گاه و بیگاه درد می کند.
|
|
ایستگاه بعدی، لطفاً.
|
|
خوب خلاصه بگم
|
|
خاطرات تلخ ایام جوانی او
|
|
و تا وقتی موفق نشدم، بر نمی گردم
|
|
او به زیبایی خود مینازد.
|
|
یعنی، در طول انجام ماموریتشان کاملاً در کنارشان باشید
|
|
خانهی غصبی
|
|
مراقب میهمانان ناخوانده و فراری از باران باشیم
|
|
آخرین گفتهی او
|
|
او کارشناس محیط زیست است.
|
|
آنها را بهخاطر کلاهبرداری مورد تعقیب قرار دادند.
|
|
پس نباید بهش حرفی بزنی
|
|
کوتاهی مو و تراشیدن، لطفا.
|
|
خوب، آدم خوش سلیقه ای هستی
|
|
او یک خواننده مشتاق کتاب های علمی تخیلی است.
|
|
فیلم نور حساس
|
|
خواب رفتن
|
|
روشن شد
|
|
اینا رو می بینین؟ اینا مدلای منن
|
|
لپ تاپ من دزدیده شده است.
|
|
تا آخر مه.
|
|
این موزه مجموعه بسیار خوبی از سفال دارد.
|
|
تلفن من خراب است.
|
|
شاید ویندوزت رو فارسی کردی
|
|
کله اش رفت تو قیف رو سیاهی
|
|
اقتصاد کشور رو به بهبود است.
|
|
شاید به خاطر کلانشهرهایی است که ما در آن زندگی میکنیم و شباهت ساختاری داریم
|
|
پول زبون بسته منو اینطور حروم می کنی؟
|
|
آنها از شما انتظار دارند
|
|
پول بلیط در جیبم ماند
|
|
حقوق کارگران
|
|
من یک کت و شلوار سفارشی می خواهم.
|
|
آیا گیلاس ها تخفیف دارند امروز؟
|
|
نه مادر اخلاقش رو می دونم. ناراحت می شه.
|
|
دو برابر پیشنهادی که اخرین بار داد
|
|
ماجرای خونه عروسکی
|
|
میخام ولی بعد از ظهرها
|
|
این اولین قرار ما هست
|
|
پشت چاقو، لبهی کند چاقو
|
|
برویم بولینگ؟
|
|
من توریست هستم.
|
|
او آلو دوست ندارد.
|
|
من کرفس دوست دارم.
|
|
تخمهای مار
|
|
فرداش از هم خداحافظی کردیم و محسن قول داد تا ماه دیگه بیاد خواستگاری
|
|
لطفاً خطوط هوایی دیگر را چک کنید.
|
|
آنان به یکدیگر کمک کردند.
|
|
من انتخاب کردم .میدونم
|
|
آیا در هواپیما خانم میهماندار عبری زبان وجود دارد؟
|
|
او با پرهیزکاری زندگی کرد.
|
|
سفر، فرصت خوبی برای محک زدن صبر فرد است
|
|
قضیه داره جدی میشه ها؟
|
|
تختهی دولا
|
|
او سرگرم پخش اعلامیه است.
|
|
من بی خدا هستم.
|
|
آیا فردا عصر آزاد هستی؟
|
|
به حرف من و شما گوش نمی دن ستاره جون. باید خودشون رو بندازی وسط.
|
|
ساعت ده در سینما می بینمت.
|
|
هاپوی بانمکیه همش دلش میخواد نازش کنی.
|
|
من عرب هستم
|
|
ولی اون کافی نبود
|
|
من خورشت سبزیجات می خورم.
|
|
طرف آقا هم بود
|
|
اوراق قرضهی قابل تبدیل
|
|
در به دام انداختن هیولای ابشار بهشت برات ارزوی موفقیت می کنیم
|
|
یک لیوان آب گوجه فرنگی.
|
|
خب اون اول چاقو کشید
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.